توضیحات
درآمدی بر کتاب مقدمۀ علم حقوق دکتر عبدالحسین شیروی
در حالی که حقوق تمام ابعاد زندگی ما را احاطه کرده است و حوزه تحت نفوذش را روز بهروز گسترش میدهد، در مورد چیستی آن اختلاف نظر فراوان است. برخی حقوق را ناشی از طبیعت اشیا و فطرت انسان میدانند که انسان را به انجام رفتارهای شایسته و نیکو امر و از انجام رفتارهای ناپسند و زشت نهی میکند. در مقابل عدهای، حقوق را چیزی جز فرامین حاکمانی نمیدانند که احکام خود را به جامعه تحمیل و نافرمانان را مجازات میکنند. دسته دیگری حقوق را ابزار سلطه میدانند که با توسل به آن طبقات سلطهگر حاکمیت و سلطه خود بر طبقات فرودست را حفظ میکنند. عدهای دیگر حقوق را زاییده اجتماع و برخی دیگر آن را ابزار مهندسی اجتماع میدانند. برخی حقوق را ناشی از مذهب و برخی دیگر آن را در خدمت مذهب میدانند. در فصل اول بهاختصار در مورد چیستی حقوق و ویژگیهای آن صحبت میشود. سپس کارکرد حقوق در جامعه مورد بررسی قرار میگیرد.
حقوق تنظیمکننده روابط اجتماعی است و به اشخاص میگوید که چه رفتاری صحیح است که باید انجام شود و چه رفتاری ناصحیح است که نباید انجام شود. اما اخلاق، مذهب، سنن اجتماعی و امثال آن نیز به ما میگویند که چه رفتاری پسندیده و چه رفتاری ناشایست است. تفاوت قواعد حقوقی از قواعد اخلاقی یا مذهبی در فصل دوم مورد بررسی قرار میگیرد. در این فصل همچنین تأثری که حقوق از سیاست، جامعه و اقتصاد میپذیرد و تأثیری که بر آنها میگذارد، مورد بررسی قرار میگیرد.
حقوق مجموعهای از قوانین اساسی و قوانین عادی، معاهدات، آییننامهها، تصویبنامهها، مقررات، عرفها و رویهها است که منابع حقوق را تشکیل میدهند و مبنای قضاوت دادرسان هستند. منابع حقوق و سلسله مراتب آنها در فصل سوم بررسی میشود.
شناخت شاخهها و زیرشاخههای حقوق برای مقاصد آموزشی اهمیت بسیاری دارد و به حقوقدان اجازه میدهد که مباحث حقوقی مرتبط را ذیل شاخههای حقوقی دسته بندی و مورد مطالعه قرار دهد. حقوقدان با دستهبندی مباحث حقوقی، اصول مشترک هر دسته را استخراج و بر مصادیق مربوط اعمال مینماید. در این کتاب، دستههای حقوقی به چهار گروه اصلی یعنی حقوق خصوصی، حقوق عمومی، حقوق کیفری و حقوق بینالملل تقسیم شده که هر کدام در یک فصل جداگانه شامل فصلهای چهارم تا هفتم ذکر شده است. در ذیل هر شاخه اصلی، زیرشاخههای مرتبط آن شاخه نیز بهاختصار بررسی شده است.
از آنجا که بروز اختلاف در جوامع انسانی گریزناپذیر است و یکی از وظایف اصلی حقوق حل و فصل اختلافاتی است که بین مردم، یا بین مردم و حکومت بروز میکند، فصل هشتم به نحوه رفع اختلافات و حل و فصل آن اختصاص دارد. در این فصل ضمن بیان شیوههای رسمی حل اختلاف مثل دادگاه به شیوهای جایگزین حل اختلاف نیز مثل مذاکره، کارشناسی، سازش و داوری نیز پرداخت شده است.
فصل نهم به این موضوع اختصاص دارد که حقوقدان در مقام قاضی یا وکیل چگونه با یک مسئله حقوقی برخورد میکند و بر اساس چه منطق و اصولی آن را حل و فصل مینماید. حقوقدان برای برخورد با یک مسئله حقوقی از منطق خاصی استفاده میکند که گرچه از جهاتی با منطق مورد استفاده در دیگر علوم یکسان است ولی ویژگیهای خاصی دارد که استدلالهای حقوقی را برای غیرحقوقدانان رمزآلود کرده است.
در فصل دهم، فلسفۀ حقوق یا مکاتب حقوقی بررسی میشود که به این منظور پنج مکتب مورد بحث قرار میگیرد. در یازدهمین فصل، شغلها و حرفههای حقوقی معرفی میشوند. چگونگی ورود به سمتهای حقوقی مثل قضاوت، وکالت، سردفتری، کارشناس حقوقی، مشاور حقوقی و تدریس در دانشگاهها و چالشهای هرکدام از این شغلها از دیگر مطالبی است که در این فصل بررسی میگردد.










دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.